گونه های گیاهی گیلان

خاویار
آذر ۱۵, ۱۳۹۷
فرودگاه رشت
آذر ۱۷, ۱۳۹۷

کاربری و پوشش گیاهی گیلان

مساحت گیلان ۵/۱۳۸۱۰ کیلومتر مربع است. بیش از حدود ۷۰ درصد این اراضی، زیر کشت و پوشش سه نوع کاربری (پوشش گیاهی) قرار دارد؛ برنج، جنگل و مرتع. برنج، طبق آمار سال ۱۳۸۳ اداره ی کل کشاورزی گیلان، زمین زیر کشت برنج ۱۶۰۰۰۰ هکتار است. مطابق آمار ارائه شده ی اداره ی کل منابع طبیعی گیلان در همان سال پوشش جنگل ۵۵۰۰۰۰ و پوشش و مراتع گیلان ۲۴۴۱۲۲ هکتار است. پس در مجموع بیش از ۹۵۴۰۰۰ هکتار یا ۹۵۴۰ کیلومتر مربع از سطح اراضی گیلان را پوشش گیاهی تشکیل داده اند.

سازمان جنگل ها و مراتع کشور، در گزارش مربوط به تهیه ی نقشه ی پوشش گیاهی کشور که در بهمن سال ۱۳۸۳ به سرانجام رسانده، تهیه ی نقشه ی پوشش گیاهی سه استان گلستان، مازندران و گیلان را (در میان سی استان) به طور استثنا به بعد موکول کرده است. اما به استناد نقشه ی ۱:۲۵۰۰۰۰ موجود (تهیه شده در سال ۱۳۷۳)، وسعت جنگل های استان گیلان ۵۱۱۳۰۶ هکتار و وسعت مراتع ۴۶۷۱۶۷ هکتار است. پیداست که رقم مربوط به جنگل تفاوت زیادی با آمار پیش گفته ندارد، ولی رقم مربوط به مرتع تقریبا دو برابر آمار ارائه شده ی اداره ی کل منابع طبیعی استان گیلان است.

جنگل های استان گیلان

جنگل های پهن برگ، عموماً در آب و هوایی که میزان بارندگی سالانه در آن بیش از ۵۰۰ میلی متر باشد، به وجود می آید. بدیهی است هر چه میزان بارندگی و گرمای محیط بیشتر باشد، زمینه برای رشد و تراکم این نوع جنگل فراهم تر است. به علت اقلیم متفاوت سواحل جنوبی دریای خزر، جنگل های این منطقه با جنگل های دیگر مناطق ایران از هر نظر تفاوت دارند. در ایران، تنها جنگل های همین منطقه تجارتی محسوب می شوند.

در سالنامه ی آماری سال ۱۳۸۳ کل کشور، وسعت جنگل های ایران ۲/۱۴ میلیون هکتار اعلام شده است. این مساحت، اغلب تنها پهنه هایی را دربر می گیرد که در آن ها تک درخت هایی در فواصلی بسیار دور از هم روییده اند. برای مثال در این آمار، مساحت جنگل های استان هرمزگان ۱/۱ میلیون هکتار، یعنی دو برابر وسعت جنگل های گیلان، استان فارس ۲/۲ میلیون و خراسان (مجموعه ی سه استان جدید) ۱/۸ میلیون هکتار ثبت شده، اما مساحت جنگل های تجارتی استان های مازندران و گلستان به ترتیب ۹۱۴۶۷۵ و ۴۲۱۹۰۵ هکتار اعلام شده است. بنابراین از نظر وسعت جنگل های تجارتی، گیلان بعد از مازندران در رتبه ی دوم قرار دارد.

متأسفانه تخریب جنگل های گیلان در چند دهه ی اخیر حد و حصری نداشته است و اکنون تا ارتفاع زیادی از مناطق کوهستانی گیلان تنها پوششی از جنگل های مخروبه دیده می شود، به طوری که تا ارتفاع ۵۰۰ متری از سطح دریا، به ندرت می توان جنگل های انبوه و متراکم خزری را مشاهده کرد. با این حال اداره ی کل منابع طبیعی گیلان، جنگل های گیلان را ۵۵۰۱۳۳ هکتار یعنی حدود ۴۰ درصد از مساحت گیلان اعلام کرده است.

بخش عمده ای از این جنگل ها مخروبه شده اند و اگر احیا نگردند ارزش اقتصادی و اکولوژیکی آن ها چندان زیاد نیست. در جنگل های مخروبه درختان چندانی برای صنعت یافت نمی شود. کارهای مقامات مسئول برای حفاظت از این ثروت ملی تاکنون کارساز نبوده است و روند تخریب هم چنان ادامه دارد.

گونه هایی که در جنگل های گیلان یافت می شوند، بسیار متنوع اند. برخی از مهم ترین آن ها عبارتند از مازو (بلند مازو)، آزاد (ازدار سیادار)، انجیلی (آسون دار)، توسکا (توسه)، سفید پلت (پلت)، لرک (کوچی – کهل)، شمشاد (کیش)، افرا، زبان گنجشک (تل کوچی)، کَلهو (اربه)، لیلکی، شب خُسب (هزار ولک)، نارون. درخت زربین (سروناز) تنها در ناحیه ی کوچکی از گیلان، در حاشیه ی دره ی سفیدرود در شهرستان رودبار در کوه های عمارلو و دیلمان و اطراف منجیل به صورت طبیعی روییده است. سرو معروف روستای هرزویل که سازمان حفاظت محیط زیست ایران آن را اثر طبیعی ملی انتخاب کرده، از همین نوع است و قدمتی بیش از هزار سال دارد.

 

 

در اقلیم گیلان درختان کاج و صنوبر گیاهان بومی نیستند. الکساندر خودزکو در ۱۷۰ سال پیش که چند سالی در گیلان مستقر بود نوشته است: «کاج و صنوبر در هیچ بخشی از جنگل های حاشیه ی مرتفع دریای خزر وجود ندارد».

جنگل های گیلان اکنون فقط در ارتفاعات این استان دیده می شود. این به هیچ وجه به این معنی نیست که از نظر اوضاع جغرافیایی جنگل های گیلان تنها در ارتفاعات قادر به رویش بوده اند؛ بله مردم، جنگل های جلگه ای را برای تهیه ی زمین های کشاورزی از بین برده و عرصه های جنگلی را به مزارع عمدتا برنج تبدیل کرده اند. بقایای این جنگل ها حتی به صورت پهنه های وسیع، در اوایل دهه ی ۱۳۴۰ در جلگه های گیلان به خوبی دیده می شد. با احداث سد سفیدرود و شبکه های آبیاری کانال فومن و سد انحرافی سنگر و افزایش منابع آب در دسترس برای کشت برنج، آخرین عرصه های جنگلی جلگه نیز از درختان پاک و به مزارع برنج و چای تبدیل شدند.

از حدود ۱۰ هزار سال پیش، هنگام عقب نشینی دریا و بیرون آمدن سرزمین جلگه ای گیلان بلافاصله تمام سرزمین جلگه ای امروز با جنگل های انبوه خزری پوشیده شد. این جنگل ها، به تدریج با استقرار انسان، برای دست یابی به زمین کشت، نابود شد و از بین رفت.

تا دهه ی ۱۳۴۰، هنوز بخش های زیادی از جلگه که جنگل بود، به صورت مشاع برای استفاده از چوب و به ویژه برای چرای دام ها استفاده می شد. به تدریج، با گسترش زمین های کشاورزی و از بین رفتن نظام ارباب – رعیتی و منتفی شدن مالکیت ارباب در اصلاات ارضی، جنگل های جلگه ای نیز در پرتو دسترسی به منابع شبکه های آبیاری احداث شده در دهه ی ۴۰، به سرعت کوچک و کوچک تر شدند. محدود شدن توزیع جغرافیایی جنگل ها و روند عقب نشینی آن به ارتفاعات، اگر تداوم یابد، چه بسا در آینده ای نه چندان دور، این میراث ارزشمند اکولوژیکی گیلان به کلی نابود می شود و از بین می رود.

مراتع گیلان

برخلاف پوشش جنگلی، پوشش مراتع استان گیلان، هیچ وقت به صورت طبیعی فرصت رویش در جلگه نیافته است، زیرا در نواحی جلگه ای بارندگی و گرما به اندازه ای زیاد است که هیچ گاه در تاریخ پیدایش این ناحیه علفزارها قدرت رقابت با جنگل ها را نیافته اند. مراتع پدید آمده در جلگه، یا مراتع زیر درختی بوده اند، یا پس از آن که مردم عرصه را از جنگل پاک کرده اند، فرصت رویش یافته اند و یا در حاشیه ی رودخانه های پر آب و در محدوده ی دشت های سیلابی این رودخانه ها که جنگل قادر به رویش نبود، پدید آمده اند. مراتع جلگه ای، اگر به صورت موضعی پدید آمده باشند، تنها در پرتو کمک و پشتیبانی انسان و رودخانه ها قادر به رقابت با جنگل برای اشغال فضای جلگه ای بوده اند. درنتیجه، علفزارها و مراتع طبیعی استان همیشه در ارتفاعات؛ جایی که اوضاع اقلیمی و جغرافیایی رویش جنگل را محدود و محصور می کند، به وجود آمده اند.

به طور سنتی، از مرتع؛ یعنی زمینی اعم از کوه و دامنه یا زمین مسطح که در فصل چرا، دارای پوششی از نباتات علوفه ای خودرو باشد و با توجه به سابقه ی چرا، عرفاً مرتع شناخته شود، عموماً در فصول گرم سال در گیلان بهره برداری شده است، زیرا استفاده از مراتع به لحظات موقعیت جغرافیایی پراکنش آن ها که عموما در ارتفاعات بلندتر از ۱۸۰۰ متر از سطح دریا به وجود آمده اند، در فصول سرد سال، یعنی پاییز و زمستان تقریبا میسر نیست. استفاده ی قشلاقی از مراتع تنها در نواحی محدود دره ای، مثل دره ی سفیدرود در شهرستان رودبار و اطراف رودخانه ی قزل اوزن و شاهرود امکان پذیر است.

طبق آمار سال ۱۳۸۳ اداره ی کل منابع طبیعی استان گیلان، وسعت مراتع استان ۲۴۴۱۲۲ هکتار است. پس نزدیک به ۱۸ درصد از کل مساحت استان را مراتع اشغال کرده اند. سهم مراتع متراکم (خوب) ۵۵۰۶۷ هکتار، ۶/۲۲ درصد کل مراتع استان، سهم مراتع متوسط ۱۶۱۶۱۵ هکتار، ۲/۶۶ درصد و سهم مراتع کم تراکم (فقیر) ۲۷۴۴۰، ۲/۱۱ درصد کل مراتع استان است. در مراتع استان گیلان سهم مراتع فقیر یا کم تراکم از همه کمتر و تنها حدود ۱۱ درصد است، درحالی که سهم این مراتع در کل کشور ۶۶ درصد است. برعکس، سهم مراتع خوب در کل کشور ۸ درصد است، درحالی که سهم مراتع خوب گیلان بیش از ۲۲ درصد است. پس مراتع گیلان نسبت به مراتع کل کشور درجه ی مرغوبیت بسیار بیشتری دارد.

 

گیاهان دارویی استان گیلان :

گل گاوزبان

یکی از شناخته‌شده‌ترین گیاهان دارویی است که بومی استان گیلان است و در ارتفاعات البرز غربی به صورت خودرو رشد می‌کند. ساقه‌هایی شیاردار، توخالی و آب‌دار دارد که در قسمت فوقانی خود به انشعابات منتهی به گل ختم می‌شوند. تارهای سفید و خشن تمامی سطح این ساقه‌ها و انشعابات و حتی سطح بیرونی غنچه‌ها را پوشانده‌اند و هر چه به گل نزدیک‌تر می‌شوند متراکم‌تر می‌شوند. برگ‌های پهن و نوک‌تیز این گیاه که سطح صافی ندارند در حاشیه‌ی خود کنگره‌های ظریفی دارند و با دمبرگ کوتاهی به ساقه متصل شده‌اند. گل‌های ستاره‌ای شکل این گیاه، ۵ گلبرگ بیضی‌شکل و نوک‌تیز دارند و بنفش هستند. میوه‌ی این گیاه که به شکل فندقی کوچک و سطح آن دارای برجستگی‌های ظریفی است، قهوه‌ای تیره است.

گل‌های خشک‌شده‌ی این گیاه، مصارف درمانی دارند و بیشتر به شکل دمنوش استفاده می‌شوند. گل گاوزبان طبیعت گرم و تر دارد، نشاط‌آور و آرام‌بخش است، افسردگی و اضطراب را رفع می‌کند، در بهبود کیفیت خواب مؤثر است و درهای عصبی را تسکین می‌دهد. مقوی قلب و اعصاب است، خون را رقیق می‌کند، انسداد عروق را از بین می‌برد و انواع تب را کاهش می‌دهد. دمنوش گل گاوزبان بهترین نوشیدنی در فصل سرما است. این دمنوش علاوه بر مداوای سرماخوردگی، مرهمی قوی برای درمان سرفه‌های ناشی از این بیماری است. همچنین این دمنوش برای مبتلایان به آلرژی‌های فصلی بسیار مفید است.

گل گاو زبان

زولنگ

این گیاه خاردار که بومی نواحی شمال ایران است با نام چوچاق نیز شناخته می‌شود و از تیره‌ی چتریان است. این گیاه در ابتدای رویش و قبل از رشد ساقه، برگ‌های لوب‌دار دارد که با دمبرگ بلند به ریشه متصل هستند و به صورت گروهی روی زمین پهن می‌شوند. این برگ‌های نرم و لطیف به عنوان سبزی خوراکی، مصرف غذایی دارد. این گیاه بعد از رشد ساقه دارای برگ‌هایی پهن با بریدگی‌هایی عمیق می‌شود که لبه‌ی کنگره‌دار آنها خاردار است. گل‌های به هم‌فشرده و کپه‌ای این گیاه، کاسبرگ‌هایی خاردار دارند و در گونه‌های مختلف رنگشان متفاوت است. رنگ گل‌ها در گونه‌های قابل استفاده، سفید مایل به زرد یا آبی ملایم است.

ریشه‌ی ضخیم زولنگ که بوی نامطبوعی ندارد و کمی شیرین است، خواص دارویی دارد. ریشه‌ی زولنگ طبع گرم و خشک دارد، بادشکن و ضدنفخ است و دل‌درد و دل‌پیچه را تسکین می‌دهد. این ریشه سموم را از بدن دفع می‌کند، ضدالتهاب است، در علاج استفراغ پی‌درپی کاربرد دارد، سنگ کلیه و مثانه را دفع می‌کند، بواسیر را از بین می‌برد و دردهای روماتیسمی را تسکین می‌دهد. این ریشه‌ی دارویی اشتهاآور است و مصرفش برای افزایش شیردهی و تنظیم عادت ماهیانه به زنان توصیه می‌شود. استعمال خارجی ریشه‌ی ‌زولنگ، ورم‌های شدید را درمان می‌کند.

زولنگ

عروسک پشت پرده

این گیاه که نام دیگرش «کاکنه» است، ساقه‌هایی گوشت‌دار و راست دارد که معمولا ارتفاعشان به یک متر هم نمی‌رسد. این گیاه برگ‌هایی پهن و کنگره‌دار دارد که با دمبرگ‌هایی بلند به ساقه متصل می‌شوند و گل‌های کوچکش، سفید و ۵ گلبرگی هستند. این گیاه، ریشه‌ای خزنده و منشعب دارد که در رشد سریع گیاه بسیار مؤثر است. عروسک پشت پرده، کاسه‌گل بزرگی به رنگ نارنجی متمایل به قرمز دارد که میوه‌ی نارنجی‌رنگ گیاه به شکل هسته درون آن قرار گرفته است. در فصل پاییز، تحت تاثیر فعالیت باکتری سلولزخوار، کاسه‌گل تجزیه می‌شود و فقط رگبرگ‌های آن به شکل تور سفیدرنگ ظریفی باقی می‌ماند به صورتی که میوه‌ی درون آن نمایان می‌شود. علت نامگذاری گیاه به عروسک پشت پرده، همین شکل پاییزی میوه و گل آن است.

قسمت قابل استفاده‌ی گیاه عروسک پشت پرده، میوه‌ی شبیه به گیلاس آن است که طبعش سرد و خشک است و ویتامین ث بیشتری نسبت به لیمو دارد. این میوه‌ی جنگلی، تب را کاهش می‌دهد، تصفیه‌کننده‌ی خون است و اسید اوریک را رفع می‌کند، بیماری‌های کلیه و مثانه را درمان می‌کند، در بهبود زخم‌های مجاری ادراری و بواسیر مفید است و انگل‌های معده و روده را دفع می‌کند. مصرف این میوه‌ی پاییزی نقش زیادی در درمان بیماری‌های نقرس، روماتیسم و هپاتیت دارد و استعمال خارجی آن، ناراحتی‌های پوستی مانند جوش را برطرف می‌کند.

عروسک پشت پرده

کوله‌خاس

درختچه‌ی جنگلی کوچکی است که سایه‌پسند است و خزان ندارد. این درختچه‌ی تیغ‌دار از نوع گیاهان فاقد برگ و دارای ساقه‌های برگ‌نما، کلادود(Cladode)، است. ساقه‌های برگ‌نما که به آنها برگ کاذب نیز گفته می‌شود، انشعابات ساقه‌ی اصلی هستند که به شکل برگ پهن شده و عمل برگ را انجام می‌دهند. در این نوع گیاهان، گل‌ها از قسمت میانی همین برگ‌های کاذب می‌شکفند و به میوه تبدیل می‌شوند. برگ‌های کاذب کوله‌خاس، بیضی‌شکل هستند و به خاری ظریف منتهی می‌شوند.

این گیاه گل‌های بسیار کوچک به رنگ سفید مایل به سبز و میوه‌ی کروی قرمز دارد. ریشه‌ی ضخیم، افقی و منشعب کوله‌خاس که خاکستری است خواص دارویی دارد و در سال‌‌های اخیر به دلیل خواص بی‌نظیرش به کشورهای دیگر صادر می‌شود. ریشه‌ی کوله‌‌خاس، ادرارآور است، در درمان بیماری‌های کلیه و مثانه کاربرد دارد، اشتها را افزایش می‌‌دهد، عروق سیاهرگی را تقویت می‌کند، در درمان تورم سیاهرگی (واریس) و تورم گره‌های لنفاوی مفید است و بافت‌های آب‌آورده را مداوا می‌کند. مصرف خوراکی و استعمال موضعی این ریشه‌ی دارویی برای درمان بواسیر توصیه می‌شود.

کوله خاس

آقطی سیاه

این گیاه که با نام «انگور کولی » نیز شناخته می‌شود، درختچه‌ای است که در نواحی مرطوب و سایه‌دار رشد می‌کند و ارتفاعش در نواحی مساعد به ۱۰ متر هم می‌رسد. پوست تنه‌ی این درختچه، خاکستری‌رنگ است و برگ‌های مرکب آن از ۵ تا ۷ برگچه‌ی بیضی‌شکل و کنگره‌دار تشکیل شده‌اند. این گیاه گل‌های خوشه‌ای سفیدرنگ و ۵ گلبرگی دارد و میوه‌های کروی و ریز آن به رنگ بنفش تیره هستند. میوه‌‌های این درختچه، اواخر پاییز می‌رسند و فقط به صورت پخته قابل استفاده هستند. قسمت‌های مختلف آقطی سیاه، خواص دارویی دارند؛ گل، برگ، میوه، ریشه و پوست داخلی ساقه.

البته استفاده از ریشه و پوست داخلی ساقه، تاثیرات بیشتر و بهتری دارد. آقطی سیاه طبع سرد و خشک دارد و برای رفع یبوست در افراد سالخورده و کسانی که روده‌ی آنها عملکرد ضعیفی دارد، بهترین دارو است. این گیاه جنگلی، روماتیسم را درمان می‌کند، درد مفاصل را تسکین می‌دهد، موجب تسریع در بهبود استخوان شکسته می‌شود و درمان‌کننده‌‌ی بیماری‌های تنفسی است. مصرف خوراکی و استعمال خارجی این گیاه، التیام‌بخش انواع آسیب‌های پوستی است، خارش پوست را مداوا می‌کند و موجب طراوت و شادابی پوست می‌شود. بر اساس تحقیقات انجام شده، استفاده از عصاره‌ی آقطی سیاه، راه حل مؤثری در درمان و پیشگیری از انواع آنفلوآنزا است. عصاره‌ی آقطی سیاه، به سیستم ایمنی افراد برای مبارزه با ویروس‌ها کمک می‌کند، مانع از نفوذ ویروس به سلول‌های سالم می‌شود و طول دوره‌ی بیماری را کاهش می‌دهد.

آقطی سیاه

گل ساعتی

بوته‌ای همیشه سبز است که به دلیل داشتن ساقه‌هایی بلند و بالارونده، رشد سریعی دارد. برگ‌های این گیاه، ظاهری پنجه‌ای دارند و پهنک آنها از سه لوب بیضی‌شکل تشکیل شده است. این برگ‌ها به وسیله‌ی دمبرگ‌هایی به ساقه متصل می‌شوند که در محل اتصالشان به ساقه، برجستگی دارند. گل‌های منفرد و درشت این گیاه، کاسبرگ‌ها و گلبرگ‌هایی هم‌شکل دارند، در رنگ‌های صورتی، قرمز، ارغوانی، بنفش، آبی و سفید دیده می‌شوند و معطر هستند. میوه‌ی کروی این گیاه، که در فصل پاییز می‌رسد، پوستی سبز یا قهوه‌ای دارد، گوشتش زرد است و هسته‌های متعددی را در خود جای‌ می‌دهد. برگ و میوه‌ی گل ساعتی خواص دارویی دارند و طبعشان گرم است.

برگ گل ساعتی، آرام‌بخش است، اضطراب را درمان می‌کند، در بهبود کیفیت خواب مؤثر است، دردهای عصبی را تسکین می‌دهد، سرگیجه را رفع می‌کند و ضد تشنج است. از این برگ‌ها برای درمان لرزش افراد سالخورده، آرام کردن کودکان بیش‌فعال و کاهش گرگرفتگی در زنان یائسه استفاده می‌شود. میوه‌ی گل ساعتی (Passion Fruit)، سرشار از آنتی‌آکسیدان است و مقادیر فراوانی مواد معدنی و ویتامین دارد. این میوه ضدحساسیت است، یبوست را برطرف می‌کند، میزان چربی و کلسترول خون را کاهش می‌دهد و برای پایین آوردن فشار خون مفید است.

گل ساعتی

غافث

این گیاه که در مناطق سایه‌دار رشد می‌کند، ساقه‌های راست و پوشیده از کرک دارد. برگ‌های این گیاه از نوع مرکب هستند و هر کدام از ۵ تا ۹ برگچه‌ی بزرگ و کنگره‌دار تشکیل شده‌اند. گل‌آذین این گیاه به صورت سنبله‌ای بلند در انتهای ساقه‌ی گل‌دهنده قرار دارد و گل‌های کوچکش زردرنگ هستند. میوه‌ی کروی این گیاه، درون پوشینه‌ای قرار دارد که گرداگرد آن را خارهای قلاب‌شکل، احاطه کرده‌اند. وقتی میوه‌ها می‌رسند، پوشینه باز می‌شود، خارها حالت شعاعی پیدا می‌کنند و با عبور حیوانات از کنار گیاه، میوه‌ها به وسیله‌ی همین خارها به پوست و پشم آنها می‌چسبند. دلیل دامنه‌ی گسترده‌ی انتشار این گیاه، همین ویژگی میوه‌ی آن است.

 

برگ‌های خشک شده و سرشاخه‌های گل‌دار گیاه غافث، که در طب سنتی به دوای جگر معروف است، خواص دارویی دارند و طبعشان گرم و خشک است. غافث، التهاب گلو و ورم لوزتین را درمان می‌کند، در التیام زخم‌های داخلی مؤثر است و اسهال را مداوا می‌کند. این گیاه، کبد را تقویت می‌کند، ورم طحال را تحلیل می‌برد، انسداد مجاری کبد و طحال را رفع می‌کند و دفع‌کننده‌ی سنگ‌های صفراوی است. با توجه به تحقیقات جدید، استفاده از عصاره‌ی گیاه غافث به مبتلایان بیماری ام اس توصیه می‌شود.

غافث

منابع: کجارو

نیلسان

گیلان من