در زمانهای قدیم حاکمان گیلان به شکار علاقهمند بودند. در عمیلات شکار یا همان چاه نخجیر ، قسمتی از جنگل به عنوان شکارگاه انتخاب میشود. سپس دو رشته از شاخههای درختان را به شکل پرچین میپیچند. سپس این دو پرچین در یک نطقه نهایی متمرکز میشود که شکار نتواند به راحتی از آن عبور کند. در این نقطه به اندازه ۱۰ متر این پرچینها حصاری را ایجاد کردند.
در چاه نخجیر مردان گیل و دیلم، در پشت پرچینها میروند تا شکار را به آنجا برانند. در این میان عدهای با ساز نقاره ایجاد هیاهو میکردند. در اطراف محوطه هم سکوی کوچکی از مردان تشکیل میشد که وقتی حیوان به دام افتاد، درهای لانههارو میبستند. وقتی گرازها، گرگها و … در لانه محبوس میشدند، گوزنها توسط این مردان شکار میشدند؛ چون نمیتوانستند از دالان به لانهها بروند.
حاکمان دولت بر روی این سکو قرار میگرفتند تا فرمان باز شدن لانهها را بدهند؛ فقط یک گراز میتوانست از آنجا خارج شود. در این لحظه یک نفر را برای ورود به محوطه انتخاب میکردند تا با یک ضربه گراز را از پای دربیاورد.
شاه عباس صفوی بعد از اینکه گیلان را به تسخیر درآورده بود، شکارهایی انجام بود. در سال ۱۰۰۳ هجری قمری عملیات شکار را با ۱۰هزار مأمور انجام داد. در سال ۱۰۲۳ هجری قمری شاه عباس به جنگل رانکوه در گیلان آمد و حدود ۳۰ هزار مأمور برای شکار از نواحی بیه پس و بیه پیش به دستور ایشان آمدند. در این شکار تعداد بسیار زیادی از حیوانات وحشی و همچنین مرگ ۲۷۰۰ نفر از مأموران همراه بود. در نهایت، پس از ترک بازدیدهای شاهانه، این گونه کشتارها به پایان رسید.